نماز

نماز یعنی کلید رهایی...

نماز

نماز یعنی کلید رهایی...

حکمت و فلسفه ی نماز

گرچه نماز چیزی نیست که فلسفه اش بر کسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به نکات بیشتری در این زمینه رهنمون می گردد:
1. روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است, همان « ذکر الله » است که در آیه‌ی فوق به عنوان برترین بیان شده است.
البته ذکری که مقدمه ی فکر, و فکری که انگیزه عمل بوده باشد, چنانکه در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است که در تفسیر جمله ی و لذکر الله اکبر فرمود: ذکرا لله عند ما احل و حرم « یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام »
(یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.)
2. نماز وسیله ی شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می کند, لذا در حدیثی می خوانیم: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ از یاران خود سؤال کرد: لو کان علی باب دار الحد کم نهر و اغتسل فی کل یوم منه خمس مرات اکان یبقی فی جسه من الدرن شیء؟ قلت لا, قال: فان مثل الصلاه کمثل النهر الجاری کلما صلی کفرت ما بینهما من الذنوب: « اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پپنج بار خود را در آن شستشو دهد, آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می ماند؟».
در پاسخ عرض کردند: نه, فرمود: « نماز درست همانند این آب جاری است, هر زمان که انسان نمازی می خواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود»
و به این ترتیب جراحاتی که بر روح و جان انسان از گناه می نشیند, با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی که بر قلب می نشیند زدوده می شود.
3. نماز سدی در برابر گناهان آینده است, چرا که روح ایمان را در انسان تقویت می کند, و نهال تقوی را در دل پرورش می دهد, و می دانیم « ایمان » و « تقوی » نیرومند ترین سد دربرابر گناهان است, و این همان چیزی است که در آیه ی فوق به عنوان نهی از فحشاء و منکر بیان شده است , و همان است که در احادیث متعددی می خوانیم : افراد گناهکاری بودند که شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید, نماز آنها را اصلاح می کند و کرد.
4. نماز, غفلت زدا است, بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند, اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف, و در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود, مرتباً به انسان اخطار می کند, هشدار می دهد, هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد, موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.
5. نماز خود بینی و کبر را درهم می شکند, چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می گذارد, خود را ذره ی کوچکی در برابر عظمت او می بیند, بلکه صفری در برابر بی نهایت.
پرده های غرور و خود خواهی را کنار می زند, تکبر و برتری جوئی را در هم می کوبد.
به همین دلیل علی ـ علیه السّلام ـ در آن حدیث معروفی که فلسفه های عبادات اسلامی در آن منعکس شده است بعد از ایمان, نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین میکند می فرماید: فرض الله الایمان تطهیراً من الشرک و الصلوه تنزیهاً عن الکبر ... : خداوند ایمان را برای پاکسازی انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر»
6. نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است, چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد, به ملکوت آسمانها دعوت می کند, و با فرشتگان هم صا و همراز می سازد, خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو بر می خیزد.
تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روی صفات خدا, رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوی نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می خوانیم که در فلسفه نماز فرمود:
الصلوه قربان کلی تقی : « نماز وسیله ی تقرب هر پرهیزکاری به خدا است. »
7. نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد ـ چرا که نماز روح اخلاص را زنده می کند, زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه, تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می کند.
لذا در حدیثی معروفی می خوانیم که امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ در وصایای خود بعد ازآن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینکم : « خدا را خدا درباره نماز , چرا که ستون دین شما است».
می دانیم هنگامی که عمود هیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد اثریندارد, همچنین هنگامی که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد. در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می خوانیم: اول ما یحاسب به العبد الصلوه فان قبلت قبلا سائل عمله, و ان ردت رد علیه سائل عمله: « نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود, و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می شود»!
شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است, اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می شود, و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می شود.
8. نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازی زندگی می کند, چرا که می دانیم مکان نماز گزار, لباس نمازگزار, فرشی که بر آن نماز می خواند, آبی که با آن وضو می گیرد و غسل می کند, محلی که در آن غسل و وضو انجام می شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسی که آلوده به تجاوز و ظلم, ربا, غصب, کم فروشی, رشوه خواری و کسی اموال حرام باشد چگوه می تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابر این تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.
9. نماز علاوه بر شرائط قبول یا به تعبیر دیگر صحت شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است.
در کتب فقهی و منابع حدیث, امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسأله شرب خمر است که در روایات آمده است: لا تقبل صلوه شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب: « نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این که توبه کند.»
و در روایات متعددی می خوانیم: از جمله کسانی که در نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است»
و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسی که زکات نمی پردازد قبول نخواهد شد, و همچنین روایات دیگری که می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است, پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟
10. نماز روح انضباط را در انسان تقویت می کند, چرا که دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد که تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است, همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها, پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی کاملاً آسان می سازد.
همه اینها فوائدی است که در نماز, قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم ـ که روح نماز همان جماعت است ـ برکات بی شمار دیگری دارد که این جا جای شرح آن نیست, بعلاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی که از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده پایان می دهیم:
امام در پاسخ نامه ای که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:
علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است, و مبارزه با شرک و بت پرستی, و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع, و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته, و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار.
و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد, گرد و غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند, مست و مغرور نشود, خاشع و خاضع باشد, طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر این که مداومت ذکرخداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل می گردد, سبب می شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند, روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او, انسان را از معاصی باز می دارد. و از انواع فساد جلوگیری می کند.
11. بازداری از حرص و آز و کم طاقتی
خداوند متعال می فرماید: انسان حریص و کم طاقت آفریده شده و هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود, مگر نماز گزاران, آنان که نماز ها را پیوسته انجام می دهند.



ظهور کن

کارنامه‌ام

پر از تقلب و گناه

خط خطی سیاه

هیچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولی

در شب تولدت

مثل کاج

توی طاق نصرت محله کار کرده‌ام

شاخه‌های خشک داربست را

بهار کرده‌ام

*

راستی دو روز قبل

سرزده به خانه‌ی دل امید - همکلاسی‌ام - سر زدی

ولی چرا

به خانه‌ی حقیر قلب من نیامدی؟

رد شدم، قبول

ولی به من بگو

کی به من اجازه‌ی عبور می‌دهی؟

راستی اگر ببینمت

به من هر چه خواستم می‌دهی؟

کارنامه‌ی مرا

دست راستم می‌دهی؟

نا امید نیستم ولی به خاطر خدا

از کنار نمره‌های زیر ده عبور کن!

ای عصاره گل محمدی!

فصل امتحان سخت ما ظهور کن !

اهمیت نماز از دیدگاه رسول اکرم (ص)

حضرت محمد (ص) فرمودند:مجوز عبور از پل صراط نماز است.

فرمودند اگر نماز مومن قبول شود بقیه اعمال او نیز قبول درگاه الهی می باشد ، اگر نمازش قبول نشود بقیه اعمالش قبول نخواهد شد.

در نمازها نماز صبح خیلی سفارش شده است  و دلیل آن این است که در هنگام شب فرشتگان پیش انسان هستند و اعمال شب را می نویسند و هنگامی که اذان صبح می دهند فرشتگان شب می روند و جای خود را به فرشتگان صبح  می دهند.پس اگر نماز صبح را بخوانیم  در دو پرونده ثبت می شود و آخرین عمل که همان نماز است را فرشتگان شب می نویسند و اولین چیزی که در پرونده ی صبح ثبت می شود همان نماز صبح است.

چند گویی که چو هنگام بهار آمد

چند گویی که چو هنگام بهار آید


گل بیارید و بادام به بار آید

 
روی بستان را چون چهره ی دلبندان


از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید

 
این چنین بیهوده ای نیز مگو با من


که مرا از سخن بیهوده عار آید

 
شصت بار آمد نوروز مرا مهمان


جز همان نیست اگر ششصد بار آید

 
هر که را شست ستمگر فلک آرایش


باغ آراسته او را به چه کار آید ؟

 
سوی من خواب و خیال است جمال او


گر به چشم تو همی نقش و نگار آید

 
" ناصرخسرو "


نمـــــــــــــــــــــــــاز

ای که هستی طالب شوق مصلای نماز


بشنو از بانگ اذان صوت دل آرای نماز


در سجود کبریایی معرفت را پیشه کن


تا شوی واقف تو بر اسرار و معنای نماز


عزت فوق تصور خواهی ار بینی بیا


در نماز جمعه بنگر شان اعلای نماز


انسجام ملت ایران اسلامی ز اوست


اتحاد ملی از تکبیر گویای نماز


در مقام حکمت شب زنده داران تا سحر


خواب شیرین می پرداز چشم شبهای نماز


در پی آب بقا هرگز نمی گردد کسی 


گر بنوشد باده ی شهد گوارای نماز


آن شنیدستی که شیطان بر ادم سجده نکرد


رانده شد از درگهایزد به فتوای نماز


حضرت موسی که در قرب الهی جا گرفت 


کلمه ی ار نی بگفت در طور سینای نماز


وحی منزل بر نبی شد بهر فتح مسلمین


آیه انا فتحنا از تجلای نماز


شیر حق فزت و رب الکعبه در محراب گفت 


شد شهید راه حق از فیض عظمای نماز


با وضوی خون حسین ابن علی در کربلا


شد شهید اشقیا از بهر احیای نماز


خواهی ارفیض الهی باحضور قلب پاک 


خیمه ی الفت بزن در دل ز سودای نماز 


ای که سر بهاده ای بر سجده گه بر خود بناز


شد همه قدوسیان غرق تماشای نماز


هر چه گشتم جستجو کردم ز راه معرفت


عالمی بهتر ندیدم من زدنیای نماز 


از امام جمعه ی فرزانه ی صایین قلعه 


امر شد "رستم"نوشتم شعر زیبای نماز

(رستمعلی جعفری)


نماز مدام

بیا مرا به نمازی مدام دعوت کن
به بیکرانی حجّی تمام دعوت کن

مرا به بقعه سبز مدینه نبوی
برای عرض درود و سلام دعوت کن

ببار بر سرم از ناودان رحمت، مهر
مرا به خلوت آن بار عام دعوت کن

سکوت زمزم قلب مرا بر آشوبان
به سعی عشق و صف ی قیام دعوت کن!

به آن مکان که ملائک فرود می آیند
برای تلبیه و احترام دعوت کن

مرا به مروه و شور طواف و شوق بقیع
به لمس عشق درآن استلام دعوت کن

به غربتی که ز بیت الحزن شتک زده است
مرا به خلوت پاک امام دعوت کن!

تمام حرف من این است، ای خدای بزرگ!
مرا به کعبه عالی مقام دعوت کن!


نماز چیست؟

نمازچیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

هر دستگاهی برای کار کردن از ذخیره انرژی خود استفاده می کند و به منظور پر کردن ذخیره ی مصرف شده بایستی جایگاهی جهت پر کردن داشته باشد. سفره ی غذایی که بر سر آن می نشینیم، ایستگاه تغذیه جسمی ماست و نمازی که می خوانیم ایستگاه تغذیه روانی و روحانی ما می باشد. گویی ارتباط با پروردگار تقویت کننده ایست که با یک نماز باطری دل را پر می کند. گاه به دلیل اشکالاتی، نیرو رسانی و پر شدن باطری تخلیه شده انجام نمی شود؛ به عبارت دیگر همراه در شارژ است اما شارژ نمی شود. نماز هم این چنین است، «لاَ صَلَوهَ اِلاَّبِحُضُورِ القَلبِ». مهم در شارژ قرار گرفتن و شارژ شدن است. این جزوه تذکراتی در باره ی شارژ شدن بوسیله ی نماز است.

حائری شیرازی

مقدمه

آیات زیادی وجود دارد که می گوید اگر نماز درست شود، حکومت، جهاد، زکات، ایثار، وفای به عهد و...، همه از برکت نماز درست خواهند ‌شد و در صورت آسیب دیدن، همه ی فضایل از دست می‌روند. اگر همه‌ی فضایل انقلاب اسلامی ایران را به دانه‌های تسبیح تشبیه کنیم، نماز یکی از آن ‌ها نیست بلکه بند تسبیح است. هرکدام از ابن فضایل اگر آسیب ببیند یک دانه‌ی تسبیح ناقص شده است، اما نماز اگر آسیب دید، همه‌ی دانه‌های تسبیح از دست می روند! انبیای الهی در ساختن انسان ها ابتدا بند تسبیح را آماده می‌کردند بعد مهره‌ها را بر سر آن می‌زدند. به عبارت دیگر اول ارتباط انسان با خدا را درست می‌کردند و بعد بقیه‌ی فضایل را درچارچوب ارتباط با او قرار می‌دادند و بدین ترتیب ایمان آورده ها را بیمه و حفظ می‌کردند؛ همان طور که بند تسبیح دانه‌ها را حفظ می کند.

شیطان که طبعاً به دنبال راهی برای انحراف اانسان است، تمام همّت خود را متوجه‌ نماز می کند. اگر اعمال صالح و کمالات انسانی را باز به دانه های تسبیح تشبیه کنیم، شیطان به جای شکستن دانه ها، بند را پاره می‌کند تا دانه‌ها خودشان بریزند تا اعمال از دست بروند! ممکن است کسی بگوید بعضی افراد که کاری به مسایل دین و مشکلات مسلمانان ندارند، نمازشان را اول وقت و با قرائت صحیح می‌خوانند و حج و روزه هم می روند، این چکونه است؟ باید گفت اگر نماز بعضی از مسلمانان نماز بود، شیطان آن‌ها را رها نمی‌کرد؛ مثل کسی می ماند که از بانک بیرون آمده و پولی در جیب نداشته باشد، آیا جیب بره حتی نیم نگاهی به او می‌کنند؟

شیطان تنها برای نماز مسلمان واقعی کمر می‌بندد. چرا وقتی او می تواند برای خشکاندن درخت، ریشه را بزند، به شاخ و برگ‌ بپردازد و وقت خود را بیهوده تلف نماید؟ ریشه را می‌زند و برای این که کسی هم متوجه‌ نشود آبی به آن می زند و با برگ‌های تر و تازه ای هم تزیینش می‌کند! تمام همّ شیطان این است که نماز ناب را بشکند!

امام صادق (ع) به فرزندش فرمود: «یَا بُنَیَّ اِنَّهُ لاَ یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَن استَخَفَّ بِالصَّلَوه »:"پسرم! شفاعت ما به کسی که نماز را سبک شمارد نمی رسد روش شیطان برای شکستن نماز، استخفاف آن است. استخفاف به وقتِ نماز کاری است که معمولاً همه انجام می‌دهیم و آن را هم به گونه‌ای توجیه می‌کنیم. مثلاً بعضی مسئولین در برنامه ریزی برای گردهمایی ها خجالت می‌کشند که وقت نماز را در برنامه بگنجانند و فکر می‌کنند که این کار تظاهر و جانماز آب کشیدن است. دست آویز شیطان همین فکرها است! وقتی که نماز اول وقت وظیفه است و این کار ظهورات داشته و تأثیر زیادی می‌گذارد، دیگر حرفی مطرح نخواهد بود، ما باید بدانیم که اگر وقت نماز به هر عذری از ما گرفته شد، تأثیر و سازندگی‌ آن کم‌تر ‌شده و چیزی را باخته و از دست داده ایم. شاید بتوان نماز اول وقت را به نان تازه از تنور در آمده تشبیه کرد که بدون قاتق هم می‌توان آن را خورد، اما هر چه بیشتر بماند تازگی آن کمتر شده جاذبه‌اش را از دست می‌دهد.

لذت بردن از نماز مربوط به جذاب بودن آن است. نماز جماعتِ در مسجد از جذاب‌ترین نمازهاست. تجربه نشان داده است که بچه‌هایی که در خردسالی یا نوجوانی همراه والدین یا دیگران به مسجد رفته و با نماز اول وقت آشنا شده اند، از این عمل لذت فراوان برده و هیچ وقت از خاطرشان نمی رود. اگر انسان از عبادت لذت نبرد ضمانت اجرایی‌ آن کم می‌شود. لذت از نماز یک لذت روحانی است که به عالم دیگر تعلق دارد. انسان وقتی فهمید که عالمی بالاتر و بهتر از این عالم وجود دارد، اشتیاق و طلب و حرکتش بیشتر می‌شود. انسان تا وقتی که در این عالم است به سختی می‌توان او را متوجه عالم دیگر کرد. در «روضات البحار» داستانی آمده که جدی بودن این مطلب را می‌رساند.

وزیری معتقدِ به غیب، وزارت سلطانی را عهده دار بود که این مطالب را قبول نداشت. روزی به اتفاق یکدیگر برای گردش بیرون رفته بودند. شبانگاه به جای تپه مانندی رسیدند. وقتی نزدیک‌تر شدند آن تپه را خاکروبه‌ و زباله های عفن و بدبو دیدند! جلوتر رفتند. چراغی دیدند که در گوشه‌ای سوسو می‌زد. سلطان گفت آن جا حتماً خبری است! رفتند و دیدند که زن و مردی با لباس‌هایی از همان زباله‌ها و همان بو و عفونت در دخمه‌ای زندگی می‌کنند. در همان حال دیدند که مرد تار می‌نواخت و زن در حال ساقی گری، جامی به او تعارف می‌کرد و هر دو با هم خوش بودند. سلطان به وزیر گفت ما در عمرمان دو روز به اندازه ی خوشی این نکرده ایم! وزیر گفت کسانی هم در عالمی بالاتر از این عالم هستند که وقتی می‌بینند ما با این لباس‌های فاخر و قصر باشکوه، به برنامه‌های خود دل خوش کرده ایم، به همین اندازه‌ای که ما از دل خوشی این دو در زباله‌ها تعجب می‌کنیم، از دلخوشی ما در قصر تعجب می‌کنند! سلطان گفت مگر می‌شود کسانی باشند که دنیا و لذایذ آن در نظر شان این قدر کوچک باشد؟ وزیر گفت بلی، اهل دین این گونه اند و آن عالم بالاتر نیز آخرت است!

فطرت به ما می‌گوید که چون مراتب نعمت‌های الهی محدود نیست، این مطلب صد در صد حق است و به نص قرآن اگر مَزبَله نباشد ما در اسفل السّافلین هستیم. این حکایت اولیای خدا است که تمنای موت می‌کنند، زیرا معانی بیرونی را درک کرده و فهمیده‌اند که در مزبله هستند.

از این جهت است که نمازِ آن عالم را برای اهل این عالم آورده اند و هیچ چیز آن را به اختراع خود انسان نگذاشته اند، چون هرچیزی که به دست انسان ساخته شود از تکه‌های همین مزبله است و مثل این می‌ماند که یک تکه از مزبله را روی لباس فاخری که از آن عالم آمده، وصله کرده باشد که در این صورت چهره‌ی نماز زشت می‌گردد! تفسیر به رأی هم که تحریم شده به این خاطر است که ما اجزای مزبله را وارد لباس اصلی نکنیم!

اگر نماز ذره‌ای از فهم آن عالم را به ما بدهد، می فهمیم درچه زباله دانی زندگی می‌کنیم و مشکل حل می‌شود و انسان به حرکت درمی‌آید. انسان‌هایی بوده‌اند که از چیزهایی که دیگران به سادگی از کنار آن گذشته اند، مطالب مهمی ‌گرفته اند. مثلاً حافظ می‌گوید:

کس ندیده است ز مشک ختن و نافه‌ی چین

آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم

عناصر اصلی نماز

نماز دو عنصر اصلی دارد: اتصال به بی‌نهایت و اتکا به ثابت

الف- اتصال به بی نهایت

چرا نماز به عنوان اولین مسأله در حاکمیت اسلام مطرح شده است؟ طرح نماز به عنوان اولین مسأله در حاکمیت اسلام تأیید این مطلب است که نماز تکیه گاه مسلمان را در مبارزه و استقرار دین خدا ثابت می‌گرداند. اساسی‌ترین مسأله در تربیت انسان و جامعه و اصلاح امور، تکیه به ثابت است زیرا باعث بروز تعاون و ایثار بین مؤمنین در مسیر مقاومت و وصول به هدف می گردد. در مقابل، تکیه ی به متغیر رابطه‌ی انسان‌ها با یکدیگر را مانند رابطه ی گرگ و میش می‌کند؛ رابطه ای که در آن ضعیف خود را تنها و بی پشتیبان می یابد و بی هیچ مقاومتی دریده و بلعیده می شود! امام ره می گفتند "رابطه ما با آمریکا برای چیست؟ رابطه‌ی آمریکا با هر کشوری رابطه‌ی گرگ و میش است! وقتی نمی‌خواهیم کارمان را به آن‌ها بسپاریم و آن‌ها می‌خواهند ما را براندازند، چرا در جلسه‌ آن‌ها شرکت کنیم؟!"

تکیه به آمریکا تکیه به ثابت نیست. تنها خداست که تکیه گاه ثابت است و تنها نماز است که توکل و تکیه بر خدا را به دنبال می‌آورد. ما در نماز می گوئیم «اِیَّاکَ نَعبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِینُ». یعنی تنها حرف خدا را گوش می دهیم و برای این کار تنها از او یاری می گیریم و توکل ما تنها وتنها به اوست. گفتن همین مطلب که «توکل ما تنها به خداست»، در دنیا برایمان ارزش و عزت و اقتدار آورده است.

اگر در دو ظرف مرتبط که روی زمین قرار دارند آب بریزیم، آب بدون توجه به شکل آن دو، درسطح یکسانی می‌ایستد. حال اگر از یکی از ظرف‌ها کمی آب برداریم یا به آن اضافه کنیم، چون به هم ارتباط دارند مثل این است که از هر دو برداشته یا کم کرده ایم. به این حالت، ظروف متکی به ثابت گوییم. اما اگر همین دو ظرف را روی ترازو قرار دهیم، از یکی که مقداری برداشته یا کم کنیم، آب ظرف دیگر بتدریج در ظرف دیگر خالی می شود. به این حالت می گوییم که ظروف منکی یه متغیر هستند. اگر یک میلیون ظرف مرتبطه هم داشته باشیم، در هر دو حالت همین گونه اند!

حال اگر ظروف متکی به ثابت به ظرف نامحدودی مرتبط شوند، هرچه به آن‌ها اضافه یا از آن ها کم کنیم، سرزیر و خالی نخواهند شد زیرا به بی‌نهایت متصل هستند. نماز هم اتصال به بی‌نهایت است.

مؤمنین در نماز جماعت مثل ظروف مرتبطه به یکدیگر و به بی نهایت وصل می‌شوند. آنان به خاطر ارتباطشان با یکدیگر، بینشان ایثار برقرار می‌شود و به خاطر ارتباطشان با خدا، فقر و غنا و شکست و پیروزی برایشان مساوی می‌گردد. برای همین است که در روایت داریم وقتی ده نفر مؤمن در نماز جماعت شرکت می‌کنند ثوابی می‌برند که حساب شدنی نیست و هر چه بر تعداد آن ها افزوده شود، ثوابشان بیشتر می گردد. جای تعجب نیست که ثواب نماز جماعت این گونه باشد، زیرا در نماز جماعت همه از طریق هم به خدا و بی نهایت وصل می شوند.

اتصال به بی‌نهایت مانع از تغیر حال انسان در شادی و مصیبت گشته و باعث ایثار بین مجموعه می گردد. قرآن می‌گوید: «اِنَّ الاِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعَا، اِذَا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعا وَ اِذَا مَسَهُ الخَیرُ مَنُوعَا اَلاَ المُصَلِّینَ »:"همانا انسان سخت آزمند خلق شده است. چون صدمه و شری به او رسد، بی‌قراری کند و چون مال و دولتی به او رسد، بخل ورزیده و منع احسان نماید، مگر نماز گزاران حقیقی". انسان بدون اتکا به ثابت اگر از او کم کنند، کم جنبه می‌شود و اگر بر او اضافه نمایند، به رخ دیگران می کشد و سر ریز می‌گردد؛ با کمترین پیروزی خود را کم می‌کند و با کوچک‌ترین شکست تسلیم می‌شود، مگر این که با خدا ارتباط داشته باشد. قرآن با آوردن کلمه ی الاّ، نشان از دو جنبه ای یودن انسان می دهد؛ جنبه تبعی و جنبه کمالی. جنبه ی تبعی به هلوع بودن و طبیعت انسان مربوط است و جنبه ی کمالی حکایت از مصلِّی بودن و حاکمیت فطرت دارد. می گوید انسان های هلوع و متزلزل یا طبیعت گرا اگر اهل نماز گردند، عوض خواهند شد.

جامعه هم همین طور است اگر سیاست، جامعه شناسی، روابط اقتصادی و … از نماز نور بگیرند، جامعه را بهره مند می کنند والآّ منهای نماز، سیاست و جامعه شناسی هلوع یا متزلزلی بیش نیستند!

عمودِ خیمه اصلاحات تکیه به ثابت است. در روایت آمده که «اَلصَّلاَهُ عَمُودُ الدِّینِ.... »:نماز ستون دین است" یعنی اگر دین را که برنامه و روش زندگی است به خیمه تشبیه کنیم، ستون و دیرک وسط ان بر نماز استوار است. یعنی هر برنامه ای که بخواهد در چارچوب دین صورت گیرد، از نماز جدا نیست. انبیا و اولیای الهی در آغاز کار مردم را به اقامه‌ی نماز دعوت می‌کردند و در پایان کارشان و زمان مرگ که انسان راست‌ترین حرف‌ها را به خویشان و نزدیکان و پیروان خود می‌زند، نماز را وصیت می‌نمودند زیرا که خدای تعالی در قیامت به اولین چیزی که رسیدگی می کند نماز است: «اَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ العَبدُ عَلَی الصَّلاَه، فَاِذَا قُبِلَت قُبِلَ سَایِرُ عَمَلِهِ وَ اِذَا رُدَّت عَلَیهِ رُدَّ عَلَیهِ سَایِرُ عَمَلِهِ »:"اولین چیزی که در قیامت به آن رسیدگی می شود نماز است. اگر قبول شد سایر اعمال قبول می‌شود و اگر رد شد، هر چه قبل از آن است رد می گردد" چرا؟ چون هر عملی نکیه گاه لازم دارد و اگر نماز تکیه گاه عمل نباشد، مثل این است که اصلاً عمل صالحی صورت نپدیرفته است.

بعضی می‌گویند ممکن است انسان متکی به ثابت نباشد ولی اصلاحگر باشد، امّا این درست نیست! آیا می‌شود ماشینی را که استارتش کار نمی‌کند به کمک عده‌ای که پایشان بر روی زمین نیست و جای ثابتی ندارد، با هل دادن روشن کرد؟ مکانیک‌ها هنگامی که می‌خواهند زیر ماشین را تعمیر کنند، از گاری‌هایی که بلبرینگ‌های آن روغن خورده و با اشاره ای عقب و جلو می‌رود استفاده می‌کنند. حال فرض کنید که صد نفر بخواهند روی گاری بزرگی از این نوع، ماشینی را که استارتش خراب شده هل بدهند، چه می‌شود؟ همین که یک نفر هل داد، همه ی صد نفر چندین متر عقب تر می‌روند! چرا؟ چون زیر پایشان ثابت نیست.

آدم هایی که می خواهند اصلاح گر باشند و در معرکه های هولناک تا پای جان بایستند و با فساد مقابله نمایند و برای مردم کارکنند و دم از مبارزه با آمریکا می زنند، راهش این است که ابتدا از کانال نماز به خدا متکی شده، تکیه گاه ثابت برای خود فراهم کنند والا با پیش آمدن حوادث مختلف، خیلی زود همه چیز را فراموش کرده جذب محیط می شوند.

قبل از پیروزی انقلاب، گروه هایی که شعارهای انقلابی می دادند و می خواستند برای مردم کار کنند، خیلی ها در مواجهه ی با مشکلات و درگیری ها و شکنجه خود را باختند و سازش کردند. یا کسانی که بعد از پیروزی انقلاب چون خواسته های خود را برآورده ندیدند، در مقابل مردم ایستاده و دست به ترور و شرارت زدند و بعد از فرار از ایران در خدمت قداره بندان جهانی و منطقه ای، قرار دادهای قتل و کشتار مردم بستند! یا خیلی ها که دم از انقلابی بودن می زدند و الان تابع پست و عنوان و مال شده یا بی تفاوت گردیده اند! این ها همه نشانه ی عدم اتکا به ثابت است و ممکن است خود انسان هم متوجه نباشد! بنابراین انسان نمی تواند قبل از تکیه به ثابت و استوار شدن در این راه ادعای اصلاحگری کند؛ همان دنیا با پرده و پوششی از شعارهای مردمی است که بزودی و در عمل آن پوشش پاره می شود!

دنیا یک متغیر است و حبّ به آن تکیه به متغیر می باشد. روایت می گوید «حُبُّ الدُّنیَا رَأسُ کُلِّ خَطِِیئَه »:"دوستی دنیا سرآغاز همه گناهان است" وقتی که حبّ دنیا پیدا شد، انگار که انسان روی همان گاری نشسته است و با کوچکترین عمل، ده ها متر عقب تر می رود. نماز، جدا کردن انسان از خود و متغیر است. ارتباط با خدا برای انسان آب حیات است. این همان است که می گویند هر کس که از چشمه‌ی حیات بنوشد، زنده می‌شود و حیات جاوید می‌یابد.

دلا بنوش از این آب و زنده شو جاوید

مگو که چشمه‌ی حیوان فسانه هست و محال

می گوید افسانه و محال نیست. اگر از آن بنوشید، زنده می‌شوید!

سرود فرشتگان

ای داستان زلـف تـــــوام شب دراز کــــن


وز نیمه شب دریچــــه صبحـــم فراز کن


تا آسمان خم شده، بـــــا اشــــک اختـران


دیدم بر آستـــــان تـــو راز و نـیـــاز کن


از سوز دل به زمزمه دمســـــاز می‌شــــویم


با بلبلان شب، همه شــب نغمه ســـاز کن


زنگ شتــــر نـــــوازم و آهنــــگ کاروان


ای آرزوی  حج و سفـــر در حجـــاز کن


صبح است،‌چشم وچشمک این اختران ببند


ای غنچه‌های گل به رخت چشم باز کن!


وقت است دست و روی بشـویم، نمـــاز را


مریم نشسته بر لـب جـــــو دستـــــاز کن


آفاق و کوه و جنگل و دریا و هر چه هست


بینم به گـــــرد کعبــــة کــویت نماز کن


هر جلوه‌ای به چشم حقیقت جمــال توست


ما عاجزان نظاره به چشــــم حجــــاز کن


سرو چــمــن نهـــــاده بر ایــــن در ســر نیاز


ای سرکشی به قامت چون ســـرو ناز کن!


تا روزه‌ام بـــــر مــــرتع افـــلاک می‌چرم


آری رسن دراز بـــــود تـــــرک آز کن


آری مــــن اهـــل رازم و دســت طلب دراز 


هــــر نیمـــه شب به درگه دانای راز کن


ای آه عــاشقـــــان و ســـــرود فرشتــــگان


پـــرچــــم به بام عرش تو در اهتزاز کن!


دستـــی گــــره بـــه کار من ناتوان زده است


بفــــرست نـــــاخنی گـره از کار باز کن


چون شهســــوار طبع تو هم کیست ، شهریار!


بــا تیغ و توســـــن تتری تــــرکتـــاز کن
 
شهریار

اهمیت نماز از دیدگاه امام خمینی

سلام. از امروز برای شما عزیزان درباره ی اهمیت نماز سخن خواهم گفت.


ابتدا از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره ) به اهمیت نماز می پردازم.


امام راحل فرموده اند : " نماز پشتوانه ی ملت است."


" نماز بالاترین ذکر خداست."


" نماز مهم ترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود ، عبادت های دیگر


هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی شود."


" سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند. "


"نماز جمعه در راس همه ی امور است "

خم ابرو


در نمــــــازم خــــــم ابروی تو با یاد آمد


حـــالتی رفت که محراب به فریاد آمد


از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار


کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد


باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند


موسم عـاشقی و کــــار به بنیــــاد آمد


بوی بهبود ز اوضـــاع جهـــان می‌شـــنوم 


شـــادی آورد گـل و باد صبا شاد آمد


ای عروس هنــــر از بخت شکـــایت منما


حجلــــة حســــن بیارای که داماد آمد


دلفریبـــــان نبـــــاتی همه زیـــــور بستند


دلبــرمــــاست که با حسن خداداد آمد


زیر بارنــــد درخــــتان کــــه تعلـق دارند


ای خـــوشا سرو که از بار غم آزاد آمد


مطـــرب از گفـــته حافظ غزلی نغز بخوان


تـــا بگـویم کـــــه زعهد طربم یاد آمد


حافظ