چشمهها در زمزمه، رودها در شست و شو
|
موجها در همهمه، جویها در جست وجو
|
باغ در حال قیام، کوه در حال رکوع
|
آفتاب و ماهتاب در غروب و در طلوع
|
سنگ پیشانی به خاک، ابر سر بر آسمان
|
مثل گنبد خم شده قامت رنگین کمان
|
ابر در حال سفر، آسمان غرق سکوت
|
بر سر گلدستهها، بال مرغان در قنوت
|
کاسهی شبنم به دست، لاله میگیرد وضو
|
بیدها گرم نماز، بادها درهای و هو
|
سرو سر خم میکند، غنچه لب وا میکند
|
در میان شاخهها، باد غوغا میکند
|
یشاخهها گل میکنند لحظهی سبز دعا
|
دستها پُل میزنند، بین دلها و خدا
|
قیصر امین پور |
مدیر اینجا کیه؟
سلام
این وبلاگ دوتا نویسنده داره
نام کاربری ما فاطمه زهراس
از این که وبلاگ ما رو برای بازدید انتخاب کردین خیلی ممنونم
وبلاگتون خیلی قشنگه
مبارکه ایشاا... هرچی زودتر پیشرفت کنه
مطلباتونم خیلی پر محتواس
خیلی ممنون امیدوارم بازم به وبلاگ ما سر بزنید

سلام فاطمه
چه قذر وبلاگه خوبیه
سلام عزیزم.
لطف داری
موضوع بهتر از این نبود؟
شما دوس نداری میتونید به وبلاگایی با این موضوع سر نزنید.
خیلی ممنون چه قالبش خوشگله
وبلاگتون جدیده نه؟
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون از بازدیدتون
بله وبلاگمون جدیده
گفتم: «غم تو دارم» گفتا :«غمت سر آید» گفتم: که «ماه من شو» گفتا: «اگر برآید»
گفتم: «ز مهرورزان رسم وفا بیاموز» گفتا: «ز خوبرویان این کار کمتر آید»
گفتم: که «بر خیالت راه نظر ببندم» گفتا: «که شب رو است او از راه دیگر آید»
گفتم: که «بوی زلفت گمراه عالمم کرد» گفتا: «اگر بدانی هم اوت رهبر آید»
گفتم: «خوشا هوایی کز باد صبح خیزد» گفتا: «خُنُک نسیمی کز کوی دلبر آید»
گفتم: که «نوش لعلت ما را به آرزو کشت» گفتا: «تو بندگی کن؛ کو بنده پرور آید»
گفتم: «دل رحیمت کی عزم صلح دارد؟» گفتا: «مگوی با کس تا وقت آن درآید»
گفتم: «زمان عشرت دیدی که چون سر آمد؟» گفتا: «خموش حافظ! کاین غصه هم سر آید»